همیشه دوست داشتم بدون توجه به اظهار نظر یا طرز تفکر دیگران درباره خودم،با شیوه ها و اعتقادات قلبی که به آنها ایمان دارم زندگی کنم.همیشه به این فکر بودم اگر روزی فارغ از آنچه دیگران می گویند و می بینند و می شناسند،من باشم و من چه اتفاق بکر و تازه ای امکان ظهور و وقوع خواهد یافت.
همیشه احساس میکردم باید دیگران را نادیده گرفت.نه به این دلیل که آنها شایسته توجه نباشند بلکه به دلیل دوری از تنگ شدن حلقه آزادی و حریم خصوصی ام.
هیشه چنین بوده ام و امروز هم چنینم.اما حس تازه ای بدان افزوده شده.اینکه انسان تا کجا و چقدر می تواند خودش را هم نادیده بگیرد.ای دوری ها و این حصارها آیا موجب می شوند که من به خودم هم شک کنم؟
سئوالات بی پایه ای می پرسم؟
ممنوعیت شلوار لی و عینک دودی در برنامه های مرکز خلیج فارس