ما از نقد تئاتر چه انتظاری داریم؟ این
سئوالی است که اگر خوب بهش فکر کنیم خیلی زود به سئوال تازهای میرسیم: منظور از
«ما» کیست؟ «ما» میتواند یکی از دستاندرکاران گروه تولید نمایش، یا منظور،
تماشاگران و یا خود منتقدان باشد. بنابراین از نقطه نظر هرکدام از این سه انتظار
از نقد تئاتر، متفاوت خواهد بود.
هنرمندان تئاتر، همهی آنهایی که در تئاتر
کار میکنند، چه کارگردان باشند یا بازیگر یا طراح صحنه یا حتی نمایشنامهنویس،
حس بدبینی قدیمی و کهنهای را نسبت به کسانی که کارشان را قضاوت میکنند دارند.
ولی اکنون به نظر میرسد باید به نوعی هنرمندان را متوجه این قضیه
کنیم که: منتقدان در روند تولید اثر هنری جایگاهی دارند و آن جایگاه به طور قطع
نازلترین مکان نیست!
در وهلهی اول آنچه هنرمند به آن احتیاج
دارد، تشویق است. البته علاقه به تشویق شدن و مورد حمایت اطرافیان قرار گرفتن در
طبیعت انسان نهادینه است و وقتی فردی به عنوان خالق اثر، آفرینش هنریاش را آغاز
میکند به طور غریزی تمام انرژیاش را صرف خوب به اتمام رساندن آن اثر میکند و
شاید آخرین و آخرین چیزی که هنرمند ممکن است به آن نیاز داشته باشد این است که کسی
در یک روزنامه عمومی دربارهی نتیجهی اثری وی بنویسد:«خدای من! چه افتضاحی!»
تماشاگرانی که برای دیدن یک نمایش بلیط میخرند،
به موشکافی یک منتقد به تماشای تئاتر نمینشینند ولی همین تماشاگران، داورانی
هستند که نظرشان میتواند بر ادامه راه کارگردان، بسیار تأثیرگذار باشد. درخواستی
که معمولا تماشاگران از منتقد تئاتر دارند این است که «بگو که من از این نمایش
خوشم خواهد آمد یا نه و سعی کن نظرت درست باشد چراکه در غیر این صورت تمامش تقصیر
توست!» فراموش نکنیم که نقد یک نمایش تنها یک بار توسط منتقد نوشته میشود و بارها
توسط مردم خوانده میشود. البته مثل لباسی که تک سایز دوخته میشود و تنها مناسب
عدهی محدودی است، نقد نمایش نیز میتواند برای گروه کوچکی از مخاطبان اثر کارآمد
باشد. ولی نظر مابقی مخاطبانی که نقد اثر، برازندهی سلیقهشان نبوده چه میشود؟
بیشک برخی از آنها خواهند گفت:«این منتقد چیزی را متوجه نشده و نمیداند که چه
نمایشی خوب است.» اغلب این تماشاگران معتقدند که سلیقهشان همواره با نظر منتقدان
متضاد است و هر آنچه آنها میپسندند در نظر منتقدین تئاتر، ارزش هنری ندارد.
منتقدان از نقد نمایش چه میخواهند؟ فکر میکنم
خواندن چند نقد به طور آشکار پاسخ این سئوال را بدهد. منتقدان قدرت میخواهند و آنها
این قدرت را دارند؛ البته به نوعی. یک نقد منفی میتواند استقبال از یک نمایش را
خراب کند. چند نقد منفی میتواند کل فصل آن نمایش را ویران کنه و مجموعهای سلسلهوار
از نقدهای منفی قدرت این را دارد که یک کارگردان، یک بازیگر را از ادامه فعالیت
باز دارند. با همهی این اوصاف، یک نقد منفی یا مثبت میتواند هیچ معنای خاصی
نداشته باشد.
آنچه به نظر میرسد این است که درخواست همه
ما یک چیز است: اطمینان. تماشاگران میخواهند اطمینان پیدا کنند که از تماشای
نمایش لذت میبرند. که البته این شدنی نیست. منتقدان میخواهند اطمینان پیدا کنند
که نظرشان نسبت به اثر بر نظر مردم تأثیر میگذارد. این هم ممکن نیست. هنرمند میخواهد
اطمینان داشته باشد که اثرش خوب است و همه نیز این خوبی را درک میکنند. این توقع
نیز غیر ممکن است.
پس ما از نقد تئاتر چه میخواهیم؟ چیزی که
نمیتوانیم آن را به دست آوریم:"اطمینان". روند خلق اثر هنری، نقد
زیباییشناسانه اثر هنری و مخاطب اثری هنری بودن، کلاف پیچیدهای است. این کلاف،
همیشه پیچیده بوده و خواهد بود. پس بهتر است به این کشاکش نظرات عادت کنیم و آن را
بپذیریم.