سلام
حال من خوب است
ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور،
که مردم به آن شادمانی بی سبب میگویند
با این همه اگه عمری باقی بود طوری از کنار زندگی میگذرم،
که نه دل کسی در سینه بلرزد و نه این دل ناماندگار بی درمانم
تا یادم نرفته بنویسم:
دیشب در خوابم سال پر بارانی بود
خواب باران و پائیزی نیامده را دیدم
دعا کردم که بیایی با من کنار پنجره بمانی، باران ببارد
اما دریغ که رفتن راز غریب این زندگیست
رفتی پیش از اینکه باران ببارد
میدانم دل من همیشه پر از هوای تازه باز نیامدن است
انگار که تعبیر همه رفتن ها هرگز نیامدن است
بی پرده بگویمت:
میخواهم تنها بمانم، در را پشت سرت ببند،
بی قرارم، میخواهم بروم، میخواهم بمانم؟
هذیان میگویم! نمیدانم
نه عزیزم، نامه ام باید کوتاه باشد
ساده باشد، بی کنایه وابهام
پس از تو مینویسم:
سلام
حال من خوب است
اما تو باور نکن!
یادمون باشه که هیچکس رو امیدوار نکنیم بعد یکدفعه رهاش کنیم چون خرد میشه میشکنه و آهسته میمیره . یادمون باشه که قلبمون رو همیشه لطیف نگه داریم تا کسی که به ما تکیه کرده سرش درد نگیره یادمون باشه قولی رو که به کسی میدیم عمل کنیم . یادمون باشه هیچوقت کسی رو بیشتر از چند روز چشم به راه نذاریم چون امکان داره زیاد نتونه طاقت بیاره . یادمون باشه اگه کسی دوستمون داشت بهش نگیم برو نمیخوام ببینمت چون زندگیش رو ازش میگیریم.
این متنو امروز یه جایی خوندم. وقتی می خونی پیش خودت می گی به چه متن زیبایی...!!!!!!!!!!!! ولی روی تک تک جمله هاش که فکر می کنی می بینی گفتنش آسونه ولی وقتی اتفاق بیفته، یعنی نابودی کسی که روزی ادعای دوست داشتنشو داشتی.
دوست داشتن!!!!!!!! نمی دونم..... به نظر شما یعنی همین حالت هایی که ما نسبت به عزیزامون داریم؟؟؟؟؟؟؟ !!!!!!!!!!
یه روز عاشق می شی، می گی دوستت دارم، همه ی زندیگیمی، امیدمی، قسمتی از وجودمی، یا نه همه ی وجودمی، عزیز دلمی............... حالا دیگه گذشته و اون احساسو بهش نداری، شاید پشیمون شدی، شاید............... نمی دونم هر چی که باشه بالاخره امیدوارش کردی. و او همه ی وجودشو برای تو گذاشته، همه ی عشقشو به پای تو ریخته، به همین راحتی امیدوارش کردی، ولی رفتنت برای او به همین راحتی تموم نمی شه ........
آخ که اگه ما قلب لطیفی داشتیم، اگه به قولامون عمل می کردیم، اگه به عشقمون پای بند بودیم،............... اونوقت دیگه دلی نمی شکست، چشمی منتظر نمی موند، کسی امید بیهوده نمی بست، ...
ممنون از بهشب (عزیز)که منو دعوت کرد به این بازی/
۱.کوه
۲.زده حال
۳.نمایشنامه
۴.سفر
۵.تجربه
۶.خصوصیه
۷.احساس خوش یک شکست
دوستایی که دعوتشون میکنم
تاگ هرمزگان ـــــ دختر کبریت فروش ـــــ چارلی ـــــ معصومه ذاکری ـــــ گلی ــــــ گربه ایتالیایی ـــــ کشکنگ
"روز جهانی تئاتر فرصتی است برای بزرگداشت این هنر و گونههای بیشمارش. تئاتر نوعی تفریح و الهام است که میتواند میان فرهنگها و مردم مختلفی که در سراسر جهان زندگی میکنند پل ارتباطی برقرار کند. اما تئاتر حتی بیش از این است؛ چرا که میتواند فرصتهایی برای آموزش و اطلاع رسانی نیز فراهم آورد.
تئاتر در سراسر جهان فقط در چهارچوب سنتی سالنهای تئاتر به نمایش در نمیآید. نمایش میتواند در روستای کوچکی در آفریقا، در کنار کوهی در ارمنستان و یا بر روی جزیره کوچکی در اقیانوس آرام، اجرا شود. همه آنچه که نیاز دارد فضا و تماشاچی است. تئاتر توانایی این را دارد که به لبانمان لبخند بیاورد و یا آنکه بگریاندمان اما باید ما را به فکر کردن و انعکاس افکارمان نیز ترغیب کند.
تئاتر از کار گروهی سرچشمه میگیرد. بازیگران انسانهایی هستند که دیده میشوند، اما گروهی دیگر نیز دست اندرکارند که دیده نمیشوند. آنان نیز درست به اندازه بازیگران اهمیت دارند و تبحرشان و تواناییهای تخصصی شان به اثر امکان تحقق یافتن میدهد. این گروه نیز باید در هر پیروزی و موفقیتی که برای اجرا اتفاق میافتد سهیم شوند.
27 مارس (7 فروردین) به صورت رسمی روز جهانی تئاتر اعلام شده است. اما به دلایل بسیاری هر روز باید روز تئاتر به حساب بیاید؛ چرا که ما وظیفه داریم سنت سرگرم کردن، آموزش دادن و روشنگری اذهان مخاطبان را حفظ کنیم که بدون آنها هرگز زنده نخواهیم ماند."
همینطور 29 April 2010 برابر با ٩ اردیبهشت روز جهانی هنر زیبای رقص و حرکات موزون یکی از شور انگیز ترین و مفهومی ترین شاخه هنر های نمایشی